Friday, May 31, 2002
من تشنه ام يه چيزي هست که عطشش در من شعله مي کشه ولي نميدونم چيه ؟ هر چيزي يه مدت کوتاه ارضام ميکنه و بعد واسم عادي و معمولي ميشه !!!
ياد اون داستاني اÙ�تادم Ú©Ù‡ ØØªÙ…ا اگه تو ايران درس خونده باشين واستون تکراريه ولي خوب يه بار ديگه ميگم , همون داستاني Ú©Ù‡ ØØ¶Ø±Øª ابراهيم به چيزهاي مختلÙ� ميرسه Ùˆ ميگه Ú©Ù‡ اين خداي منه Ùˆ مثلا با ديدن ستاره ماه خورشيد Ùˆ ... ميگه Ú©Ù‡ اين خداي منه ولي زماني Ú©Ù‡ اينها به تعبير خود داستان اÙ�ول مي کنن ميگه Ú©Ù‡ من اÙ�ول کنندگان رو دوست ندارم ( اني لا Ø§ØØ¨ الاÙ�لين ) ...
ØØ³ ميکنم به چيزي Ø§ØØªÙŠØ§Ø¬ دارم Ú©Ù‡ نه يه برکه بلکه يه چشمه يا يه جويبار باشه چيزي Ú©Ù‡ دائم نو بشه Ùˆ هيچ وقت نشه Ù„ØØ¸Ù‡ بعدش رو ØØ¯Ø³ زد ! چيزي Ú©Ù‡ هيچ وقت دچار روزمر Ù‡ Ú¯ÙŠ Ùˆ تکرار نشه , به نظر شما اون چيه ØŸ
يه چيزي ميخوام که هيچ وقت دلم رو نزنه , چيزي که ...
آخيش Ú†Ù‡ خوبه آدم اينجا چار کلوم ( Û´ کلام ) ØØ±Ù� بزنه , خيلي به سبک شدن آدم Ú©Ù…Ú© مي کنه چيزي Ú©Ù‡ منو زنده Ù†Ú¯Ù‡ داره
زندگي = باور ( عقيده ) + تلاش
من هم يه چيزي ميخوام که اين باور و تلاش رو به من بده !
يهو ياد ÙŠÚ©ÙŠ از آرزوهام اÙ�تادم Ú©Ù‡ اگه تا موقعي Ú©Ù‡ تواناي برآورده کردنش رو داشته باشم , هنوز آرزو باشه , ØØªÙ…ا واسه تØÙ‚قش تلاش مي کنم
آرزو دارم " تنها يا با يه با " يه سÙ�ر بلند مدت با ماشين Ùˆ تمام امکانات دور تا دور ايران بکنم ( البته ايران ØØ¯Ø§Ù‚له )
ØØ³ مي کنم يه سÙ�ر اينجوري Ú©Ù…Ú©Ù… مي کنه خودم رو بهتر بشناسم !
در ØØ§Ù„ÙŠ Ú©Ù‡ ۳ماه Ùˆ Û²Û° روز ديگه روزيه Ú©Ù‡ من Û²Û³ امين سال زندگي رو شروع ميکنم .
دلم براي خودم تنگ است !
*********
خب بذارين يکم �کر کنم ببينم امروز چي بنويسم ؟
يه غزل از ØØ§Ù�ظ ؟‌ مولانا ØŸ سعدي ؟‌
اصلا غزل نباشه ؟
شعر نو خوبه ؟
آهان آره !!! (-: از سهراب ....
شب تنهايي خوب
گوش کن , دور ترين مرغ جهان ميخواند .
شب سليس است , و يکدست , و باز .
شمعداني ها
و صدا دارترين شاخه �صل , ماه را ميشنوند .
پلکان جلو ساختمان .
در �انوس به دست
و در اسرا� نسيم .
گوش کن , جاده صدا ميزند از دور قدم هاي ترا .
چشم تو زينت تاريکي نيست .
پلک ها را بتکان , ک�ش به پا کن , و بيا .
و بيا تا جايي , که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روي کلوخي بنشيند با تو
و مزامير شب اندام تو را , مثل يک قطعه آواز به خود جذب کنند .
پارسايي است در آنجا که تو را خواهد گ�ت :
" بهترين چيز رسيدن به نگاهي است Ú©Ù‡ از ØØ§Ø¯Ø«Ù‡Ø¡ عشق تر است . "
**********
از Shel Silverstein Ø§ØØªÙ…الا مال کتاب Fulling up است :
به من بگو با هوش
به من بگو مهربان
به من بگو با استعداد
به من بگو با نمک
به من بگو با Ø§ØØ³Ø§Ø³ خوشگل Ùˆ خرد مند
به من بگو بي عيب و نقص
اما ,
راستش را بگو .
****
ر�تم تا کوزه طلا را
در آن جا که رنگين کمان به زمين مي رسد
پيدا کنم
گشتم , گشتم و گشتم
آن قدر گشتم تا اين که ....
آنجا بود , لاي عل� ها , زير يک شاخه کل�ت پر پيچ و خم ,
پيدايش کردم , همه اش مال خودم , مال خودم است ...
خب , ØØ§Ù„ا بايد دنبال Ú†ÙŠ بگردم ØŸ
